پیشنهاد فیلم(مادام بوواری)

دوباره شروع کردم به فیلم دیدن...   

 

  • اما بوواری: "اما" شخصیت اول داستان بوده و نام داستان از نام او گرفته شده است. او دختری شهرستانی است که انتظارات سیری ناپذیری از دنیای خود دارد و مشتاق زیبایی، ثروت، عشق و جامعه‌ای سطح بالاست. بخش عظیمی از داستان حول اختلافات میان ایده‌آل‌های خیالبافانه و جاه طلبانه اما و واقعیت‌های زندگی روستایی او می‌چرخد، به خصوص که این قضایا او را به سوی دو عشق زناکارانه سوق داده و بدهی‌های قابل توجهی برایش به همراه می‌آورند، که سرانجام باعث می‌شود اما اقدام به خودکشی بکند..
  • شارل بوواری: شارل بوواری، همسر اما، مردی بسیار ساده و معمولی بوده و با توقعات خیالبافانه همسرش فاصله زیادی دارد. او پزشک روستای یونویل است ولی در این زمینه استعداد خاصی از خود نشان نداده و در واقع فاقد صلاحیت لازم برای پزشکی است. با وجود اینکه همه اهالی روستا از شهوترانی‌های اما خبر دارند، شارل چیزی از این موضوع نمی‌داند و کنترلی روی همسرش ندارد، زیرا در واقع همیشه درگیر سروسامان دادن به خراب کاری‌های خودش است. او همسرش را می‌پرستد و او را زنی بی عیب و نقص می داند.
  • رودولف بولانگه: رودولف بولانگه روستایی ثروتمندی است که اما را هم به زنجیره طولانی معشوقه‌هایش اضافه کرده است. او علاقه شدیدی نسبت به اما در خود نمی‌بیند و در حالی که اما بیشتر و بیشتر وابسته او می‌شود، احساس دلزدگی و نگرانی از بی احتیاطی‌های اما در رودولف شدت می‌گیرد. بعد از اینکه آن دو تصمیم به فرار با یکدیگر می‌گیرند، رودولف در می‌یابد که قادر به این کار نیست، به ویژه به این خاطر که اما به تازگی صاحب دختری به نام "برت" شده است. به همین دلیل رودولف، در روز تعیین شده برای فرار به تنهایی از روستا می‌گریزد و اما را دچار شکست روحی شدیدی می‌کند.
  • لئون دوپوا: لئون دوپوا منشی جوانی از اهالی یونویل است. او پس از رودولف بولانگه دومین فردی است که با اما بوواری رابطه عاشقانه برقرار می کند. 

     

  • پیشنهاد فیلم(one day)

       

    یک روز  اقتباسی است از کتاب پرفروشی به همین نام به قلم آقای دیوید نیکولس. کسانی که کتاب « یک روز » را خوانده اند معتقدند که این کتاب از بس که عشق را زیبا توصیف کرده، خواننده اش را به گریه می اندازد...  

    اِما مورلی ( آن هاتاوی ) و دکستر میهیو ( جیم استارگس ) دو دانشجویی هستند که تمام مدت شب فارغ التحصیلی شان را در کنار یکدیگر سپری می کنند. این شب به قدری برای آنها لذت بخش و خاطره انگیز می شود که آنها تصمیم می گیرند با یکدیگر عهد ببندند تا هر سال در روز 15 جولای  یکدیگر را ملاقات کنند تا به این ترتیب هم یاد قدیم را زنده کرده باشند  هم اینکه یکدیگر را در جریان کار و زندگی و پیشرفتهایشان قرار بدهند.اِما که از طبقه پائین جامعه است ،بعد از فارغ  التحصیلی از دانشگاه شغلهای مختلفی را انتخاب می کند اما در نهایت به دلیل آنکه بسیار به نویسندگی علاقه دارد تصمیم می گیرد زندگی اش را در این مسیر پیش بگیرد و در این راه هم تقریبا موفق می شود. دکستر هم به دلیل وضعیت خوب مالی و اجتماعی که خانواده اش دارد خیلی زود تبدیل به یک چهره مشهور تلویزیونی می شود و محبوب دل هزاران دختر. سالها از زمان فارغ التحصیلی می گذرد و حالا اِما یک نویسنده کتاب کودکان است اما دکستر رفته رفته به دلیل موقعیت شغلی ایی که دارد ، به سمت الکل و مواد مخدر کشیده می شود به عبارت ساده تر اخلاق را می بازد. حالا نوبت دوست قدیمی دکستر یعنی اِما هست که او را از این منجلاب خارج کرده و معنی واقعی زندگی را به او بفهماند!

      
    اِما که آن هاتاوی نقشش را بازی می کند دختری از طبقه پائین جامعه است که به نظر می رسد از همان ابتدا عاشق دکستر شده اما به دلیل حجب و حیا! یا هر چیز دیگر، احساسش را به وی نمی گوید و حالا او بعد از ناامید شدن از دکستر تصمیم می گیرد با یک شخصیت عجیب و غریب به نام ایان ( رافائل اِسپال ) که قصد دارد یک کمدین بزرگ شود، رابطه برقرار کند. این رابطه همانطور که انتظار دارید به جدایی می کشد و... حالا در آنطرف قضیه آقای دکستر وجود دارد که با هر دختریکه دور و برش بوده رابطه برقرار کرده و اِما هم این را به خوبی می داند و... 
     
    اگر می خواهید فیلمی ببینید که یک دختر و پسر در تمام مدت عمرشان فقط به فکر همدیگر هستند و از دنیا غافل، « یک روز » فیلم شماست.