داستان این فیلم در واقع ملودرام عاشقانه ای است که در بوداپست، قبل و در حین جنگ جهانی و حوادث هولوکاست رخ می دهد. زمانی که در آن به هیچ وجه نمی توان توقع رخ دادن حوادث عاشقانه را داشت. موسیقی فیلم نیز به آهنگ خودکشی مجار معروف است. آهنگی که هزاران نفر با گوش دادن به آن در جنگ جهانی دوم، دست به خودکشی زدند.
این فیلم روایت یک مثلث عاشقانه به همراه موزیک و یک زن زیبا با صدایی دلنشین است، تا اینکه سرکله آلمان ها پیدا می شود و این همان جایی است که همه چیز پیچیده تر می شود.
![]()
فیلم مودیلیانی، دیدنی تر از آن است که تصور می کنید، و «اندی گارسیا» در خلق شخصیت این نقاش، چنان چیره دست است که هیچ توصیفی از پس بازی اش بر نمی آید.
داستان "واقعی" فیلم درباره یک نقاش ایتالیایی با استعداد به نام آمادئو مودیلیانی است که در پاریس اقامت داشته است ، شخصیت پریشان و خودتخریب این هنرمند باعث شد که بیماری سلی که از دوران کودکی از آن رنج میبرده در وی تشدید شود و در اوج خلاقیت هنری و در سن 35 سالگی ، فوت کند. بازیهای فیلم فوقالعاده خوب بودند ، اندی گارسیا در نقش مودیلیانی،Elsa Zylberstein، در نقش ژان و امید جلیلی در نقش پیکاسو ، که کاراکترهای اصلی فیلم را بازی میکردند ، همه به خوبی از عهده نقششان برآمدند ، اما مسلما بازی اندی گارسیا چیز دیگری بود.
ژان همسر مودیلیانی چند ساعت بعد از مرگ آمادئو با اینکه آبستن طفلی 9 ماهه بود خود را از پنجره خانه به پایین پرتاب کرد و در دم جان سپرد. آمادئو مودیلیانی و ژان هبوترن در یک قبر به خاک سپرده شدند، و آخرین کلمه ای که سالها بعد هنگام مرگ بر زبان پیکاسو جاری گشت نامی نبود جز : مودیلیانی
موسیقی فیلم بسیار زیبا بود و با ضربآهنگ و مفهوم کلی فیلم تطابق و تناسب کامل داشت.
از این به بعد تو این پست می خوام فیلمهایی که می بینم و خوشم میاد و ارزش دیدن دارن و به شما هم توصیه کنم که ببینید...ضرر نمی کنید...فقط ممنون می شم اگه برام نظر بذارین...
نام فیلم : تریستان + ایسولد - Tristan + Isolde
محصول سال : 2006
هنرپیشگان: James Franco, Sophia Myles, Rufus Sewell, David OHara, Mark Strong
کارگردان: Kevin Reynolds
خلاصه فیلم : پس از سقوط امپراتوری روم قبایل مختلف انگلستان را تحت سلطه خود گرفته اند. دانکاد پادشاه اسکاتلند قصد دارد تا از تفرقه میان این قبایل استفاده کرده و انگلستان را زیر سلطه خود ببرد. در حمله ای که به همین منظور از سوی سربازان اسکاتلندی صورت گرفته، پدر و مادر تریستان اهل آراگورن کشته می شود. لرد مارک که برای نجات او بازویش را از دست داده، تریستان را به فرزندی قبول می کند. سال ها بعد تریستان که بزرگ شده در حمله ای به سربازان اسکاتلندی برای نجات اسیران توسط شمشیری سمی زخمی می شود. همقطارانش به تصور این که تریستان مرده، بدن او را در قایقی گذاشته و به دریا می اندازند. در آن سوی دریا، در سواحل اسکاتلند قایق توسط ایزولد دختر شاه دانکاد پیدا می شود. اوا تریستان را معالجه می کند و به زودی عاشق یکدیگر می شوند. اما به زودی تریستان مجبور به فرار و بازگشت به انگلستان می شود. در حالی که از هویت ایزولد بی خبر است. شاه دانکاد نیز که از مرگ سردار خود خشمگین است، نقشه ای ماهرانه طراحی می کند. او از همه جنگجویان می خواهد تا برای مبارزه به کاخ او بروند. برنده این مبارزات دختر وی را به عنوان همسر تصاحب خواهد کرد. تریستان به نام مارک در این مسابقه شرکت و برنده می شود. اما زمانی که پی به حقیقت ماجرا می برد، چاره ای جز رساندن مجبوب به دست پدرخوانده اش ندارد. مارک در مراسم ازدواج خود تریستان را وارث خود اعلام می کند. اما آتش عشق میان تریستان و ایزولد لحظه به لحظه تندتر می شود و درک این موضوع از طرف یکی از سرداران خائن مارک به زودی زمینه را برای حمله شاه دانکاد مهیا می کند. اما همه چیز مطابق نقشه او پیش نمی رود....